بخشی از متن مقاله تفسير کرونر از جهاننگري کانت :
سال انتشار : 1392
تعداد صفحات :34
چکیده بحث در باب تقدم اخلاق و معرفتشناسی و نسبت این دو با هم در فلسفهی کانت, سابقهی بسیاری دارد. هر استدلالی در این باره لاجرم مبانی خود را بر یکی از این دو حوزه استوار میکند و حوزهی دیگر را بر اساس این مبانی تفسیر میکند. ریشارد کرونر به سیاق نوکانتیهای هایدلبرگ, فلسفهی کانت را کلیتی میداند که بیش از آن که نظامی بسته همانند نظام هگلی باشد, جهاننگریای است که در آن اخلاق بر معرفتشناسی مقدم است و امر عملی بر امر نظری تفوق دارد. بر پایهی تفسیر کرونر, معرفتشناسی, خود در بنیان, اخلاقی است و فعالیت عقل نیز عملی اخلاقی. با این همه, در تفسیر کرونر, نه اخلاق و نه معرفتشناسی, هیچ یک به سود آن دیگری به محاق نمیرود. به عقیدهی او جهاننگری کانت بر تنش دایمی میان قطبهایی استوار است که هیچکدام در دیگری مستحیل نمیشود و تقابلشان موتور تقلای اراده اخلاقی است. معرفتشناسی و اخلاق نیز در جهاننگری کانت بر پایهی همین دیالکتیک کانتی است که روبهروی هم قرار میگیرند. در مقالهی حاضر, به بررسی مقاله تفسير کرونر از جهاننگري کانت و فرضیهی اصلی وی در جهاننگری کانتِ او خواهیم پرداخت و جایگاه اخلاق در نظام کانتی و نسبت معرفتشناسی و اخلاق در درون این نظام را بر پایهی مقدماتی که کرونر فراهم آورده, تبیین خواهیم کرد.
