مقاله علم عنائي واجب الوجود در حکمت سينوي و نقدي بر آن | WORD
لرئیسمطابق شفا و نجات مطرح می کند . آنگاه با توجه به تفسیر وی در اشارات - ک هدر حقیقت تفصیل همان اجمال است – به بیان ویژگیهای آن می پردازد.بنا بر تفسیر دوم ، علم عنائی واجب الوجود سه ویژگی دارد:-1 فراگیری آن نسبت به تمام موجودات-2 آگاهی به اینکه نظام جهان هستی نظام برتر است-3 آگاهی به اینکه نظام برتر جهان هستی برخاسته از احاطه ی علمی اوست.بخش پایانی این نوشتار ، نقدی است بر نظریه ی علم عنایی سینوی.
مقاله علّيت احتمالاتي از ديدگاه الري ايلز | WORD
وعی و به صورت عام مد نظر است و روابط علّی به رویدادهای نوعی یاویژگیها نسبت داده میشود. دو تفسیر متفاوت از احتمال وجود دارد: تفسیر ذهنی و تفسیر عینی.آنچه در این تقریر به دنبال آن هستیم، تفسیری عینی از احتمال است که در قالب تفسیر بسامدی– تمایلی از آن یاد میشود. مسأله اصلی در این پژوهش، کنکاش در مفهوم نظریه علّیت احتمالاتی وبررسیِ توان و قابلیت این مفهوم در برابر چالشهای معرفتی و هستی شناختی است
مقاله برهان نظم، تکامل و تنظيم دقيق: بررسى مقايسهاى ديدگاههاى سويينبرن و مطهرى | WORD
زگاری فرضیه وجود خدا را با دیدگاه تکاملی نشان میدهد. مرتضی مطهری نیز از متفکران مسلمانی است که کوشیده است تا این سازگاری را اثبات کند. او نه تنها این دو نگرش را با هم سازگار میداند، بلکه دیدگاه تکاملی را بهترین تفسیر ممکن از غایتمندی الهی در جهان نیز برمیشمارد. اگرچه مقام، شکل و سطح بحث این دو متفکر با هم متفاوت است، محتوا و نتیجهى حاصل از این بحث در آثار هر دوی ایشان یکسان به نظر مىرسد.
مقاله ساحتها، ابعاد، و جوهر? تجرب? عرفانى | WORD
واجدشرایط جوهرى بودن (اصالت، کلیت و عمومیت ) دانسته است . و سر انجام، با رویکردى پدیدارشناسانه، جوهرِجواهر و لب لبابِ تجرب عرفانى را، در تجارب عرفانىِ میانى، عبارت از معرفت مستقیم و بی واسطه به واقعیت(مطلقِ واقعیت )، و در تجارب عرفانىِ غایى، عبارت از معرفت مستقیم و بی واسطه به واقعیتِ وحدانىِ هستى(واقعیت مطلق)، دیده است. به اینگونه، رویکرد کلی این جستار به تجرب عرفانی، پدیدارشناسانه خواهد بود
مقاله مؤلفه هاي زندگي معنادار از ديدگاه جان کاتينگهام | WORD
ست هم می توان دلیلی قطعی برایپیروی از احکام و ارزش های عینی اخلاقی یافت و هم روح امید به موفقیت و معناداری زندگی را درزندگی انسان دمید. به عقیده کاتینگهام فهم، قبول و برخورداری از نگرش دینی و معنوی نیز مبتنیبر انجامِ اعمالِ مورد توصیه دین است. به نظر نگارندگان، تلاش کاتینگهام در توضیح اینکه چگونه خداباوری بدون فرض مفهوم زندگی پس از مرگ تأمین کننده ی موفقیت آمیز بودن زندگی استمقرون به صواب نیست
مقاله جايگاه اخلاق در هرمنوتيک گادامر | WORD
مر حول دو محور است: اول بازیابی دغدغه ى افلاطون در روی آوردن به ایده هایمتعالی (به ویژه ایده ى خیر) و نسبت درونی وجود با آنها و در نتیجه نسبی کردن اختلاف میانوجود و موجودات. دوم نقش محوری دیالوگ اصیل در شک لدهی به تصمیم اخلاقی و به اجرا آوردناین تصمیم به دلیل مقاومت در بررسی دقیق و نقادانه. نتیجه ی این تلاش آن است که ملاحظاتاخلاقی نه تنها از هست یشناسی قابل تفکیک نیست بلکه در کانون آن قرار م یگیرد.
مقاله تفسير کرونر از جهاننگري کانت | WORD
ر دیگری مستحیل نمیشود و تقابلشان موتور تقلای اراده اخلاقی است. معرفتشناسی و اخلاق نیز در جهاننگری کانت بر پایهی همین دیالکتیک کانتی است که روبهروی هم قرار میگیرند. در مقالهی حاضر، به بررسی nx و فرضیهی اصلی وی در جهاننگری کانتِ او خواهیم پرداخت و جایگاه اخلاق در نظام کانتی و نسبت معرفتشناسی و اخلاق در درون این نظام را بر پایهی مقدماتی که کرونر فراهم آورده، تبیین خواهیم کرد.
مقاله ريشههاي اخلاق از ديدگاه فرانس ديوال | WORD
لی میپردازد و همدلی را اساس اخلاق میداند. وی همدلی در جهان زیستی را در سه سطح (جانوران سادهتر، نخستیهای پیشرفتهتر و انسان) معرفی میکند. بنابراین معتقد است اشکال سادهتر همدلی در سطوح پایینتر حیات نیز وجود دارد.دیوال معتقد است آنچه اخلاق در انسان را از سایر موجودات زنده جدا میکند وجود همدلی نیست بلکه وجود قضاوت و استدلالهای اخلاقی است که منحصراٌ در انسان وجود دارد.
مقاله سيرتحولات فلسفه ي علم از ديدگاه واقع گرايي انتقادي يک ارزيابي شتابزده | WORD
ائهی شماری از "تعاریف" دربارهی فلسفه ی علم ، و ارائه ی "تعریف "مختار نگارنده، به اجمال و اختصار هرچه تمامتر به برخی از مهمترین تحولات فلسفه ی علم از آغازتاکنون پرداخته می شود. هرچند هدف اصلی آشنا ساختن خوانندگان با یک چشم انداز کلی ازمسائل و موضوعات و راه حل های پیشنهادی است اما در مواردی نیز نقدها و ارزیابی هایی درخصوص موضوعات مطروحه، از یک دیدگاه واقع گرایانه متکی به عقلانیت نقاد مطرح شده است.
مقاله مطالعه تطبيقي کيفيت ادراک مفاهيم کلي از ديدگاه ابن سينا و صدرالمتألهين | WORD
طابقمفاهیم و معانی کلی را هم چون یک مفهوم مبهم و کاهش یافته –که قابل صدق بر کثیر است –درک نم یکند. بلکه در واقع همان صور و معانی جزئی حسی و خیالی به وسیله ی تعملات عقلی ونفسانی ترقی و تعالی یافته و به شمول و سعه بیشتری م یرسند. نوشتار حاضر به تبیین و مقایسهدیدگاه این دو فیلسوف درباره ی کیفیت ادراک مفاهیم کلی پرداخته است و از این رهگذر نقاطاشتراک و اختلاف دیدگاه آنان در این زمینه بیان شده است.