مقاله انواع معرفتشناسي تکاملي | WORD
فايل اصلي nx،به هيچ وجه بهم ريختگي وجود ندارد
بخشی از متن nx : سال انتشار : 1393تعداد صفحات :37چکیده
در سالهای اخیر زیستشناسان و فیلسوفان بهطورِ فزایندهای، جذب دیدگاه تکاملیِ معرفت شدهاند. در این دیدگاه، تواناییهای شناختی انسان به عنوان محصولات تکامل زیستی در نظر گرفته میشوند و برعکس، خودِ تکامل به عنوان فرآیند شناختی توصیف میشود. در این مقاله ضمن معرفی معرفتشناسی تکاملی به برخی از مدلهای تکاملیِ رشد معرفت خواهیم پرداخت.
مقاله انتخاب چند سطحى در مقولهى انتخاب طبيعى: مرورى بر آراى سمير اکاشا | WORD
ر نهایت منجر به بحثهاى فلسفى بهویژه در رابطهى علت و معلولى میان خصیصه یا صفت مؤثر و تناسب یا تعداد سلالهى بجاى مانده از والد مىشود. او پیشنهاد مىکند تا براى تفکیک میان رابطهى علّى یا محصول جنبى از تجزیه تحلیل زمینهاى استفاده گردد. از سوى دیگر اکاشا تلاش مىکند تا با تکیه بر مفاهیم جمعیتى وحاصل از بحثهاى انتخاب چندسطحى به توضیح رویدادهاى زیستى بپردازد و مفاهیم همافرایى و تناسب جمعى را در توضیح گذرهاى عمدهى تکاملى بکار مىبندد.
مقاله فلسفه فرهنگ: خاستگاه و زمينهها، دستاوردها و افقهاي پيشرو | WORD
یستجهان فرهنگیاش و خروج از بحران انسانیت یاری رساند. در این نوشتار، بعد از ارائهى تعریفی از فلسفه فرهنگ و توضیح وظایف آن، زمینههای شکلگیری و چرایی پیدایش آن را در سه مقولهى نقد فرهنگ، شرایط اجتماعی و جنگ جهانی اول بررسی کردهایم، سپس ضمن بیان تاریخچه پیدایش فلسفه فرهنگ به شرح اجمالی اندیشههای زیمل و کاسیرر، دوتن از چهرههای اصلی آن، پرداخته و در نهایت به دستاوردها و افقهای پیش روی فلسفه فرهنگ اشارهای مختصر داشتهایم.
مقاله بحران انسان و هنر مدرن از ديدگاه خوزه اُرتگا ايگاست | WORD
ند. از دیدگاه اُرتگا هنرمند در چنین وضعیتِ ناپایدار و بحرانی است که به سوی سبکی دیگر میرود و این امر در نتیجهی فعلِ او یعنی اثر هنری نمود مییابد و این نمود، مرزهای تعریف هنر را دستخوش دگرگونی میکند. به عبارتی این فرایند از تغییر در نگاه هنرمند آغاز میشود، در اثر هنریِ او تجلی مییابد و اینگونه معنای هنر را دگرگون مىکند. مقالهی حاضر بر آن است که بر اساس دیدگاه اُرتگا ایگاست به پرسش از چگونگی و چرایی بحران انسان و هنر مدرن پاسخ دهد.
مقاله کثرت گرايي هيک: نزاع ميان واقع گرايي و ضدواقع گرايي | WORD
ی از پدیدارهای الهی برای بشر به تجربه درم یآید. ایراداتی بر این دیدگاه وارد است و در تطبیق می تواناین دیدگاه را شبیه دیدگاه اهل تعطیل در سنت اسلامی دانست. معنای صدق در دیدگاه هیک معنایی جدیددارد که با دیدگاه فلاسفه ای چون علامه طباطبایی و مطهری متفاوت است.دیدگاه هیک در نهایت به دیدگاه عمل گرایان نزدیک می شود زیرا به کارایی ادیان، به عنوان مؤیدی برایوجود مطلق استناد می کند. لذا در گفتار او چرخشی را از نظری ه ی انسجام گرایی ب ه سمت عمل گراییمی بینیم.
مقاله مينو و گيتي و مراتب وجود در فلسفه اشراق | WORD
ست که برزخ کلی وحد واسط میان عالم مجردات و عالم مادی یا ناسوت است و صور معلقه مستنیره و ظلمانیه در آن جای دارند.ودر آخر "عالم محسوسات" است که در بردارنده عالم افلاک یا اثیر وعالم عنصریات یا جهان مادی است.
در مقایسه کلی میان عوالم چند گانه سهروردی و مراتب مختلف هستی در جهان شناسی مزدایی،می توان گفت که سه گانه عالم مجردات ، عالم مثال و عالم اجسام در حکمت اشراق، به نوعی با سه گانه امشاسپندان و ایزدان،صور مینویی موجودات گیتی ،و عالم گیتی قابل تطبیق است
مقاله ذاتي گرايي ارسطويي و ذات يگرايي علمي برايان اليس | WORD
ریه شامل انواع طبیعی در حال گذار است که با هم تعامل دارند.آنچه ظاهر می شود به نقش های انواع طبیعی شرک تکننده در فرآیندها بستگی دارد. این مقاله بر آناست ضمن ارائه ی دو دیدگاه ذاتی گرایی ارسطو و الیس، به بررسی قابلیت های ذاتی گرایی جدیدبپردازد. این بررسی نشان می دهد چرا الیس نوع طبیعی در زیس تشناسی را حتی با طرح ساختارژنتیکی نمی پذیرد و بر خلاف دیدگاه سنتی که مطابق آن ارتباط تنگاتنگی بین تعریف و تبیینوجود دارد در دیدگاه الیس چنین ارتباطی وجود ندارد.
مقاله مري وارِن و استدلال بالقوگي بر نادرستي سقطجنين | WORD
دانند و اینگونه استدلال میکنند که: 1. کشتن انسان بالقوه، نادرست است و 2. جنین انسانی انسان بالقوه است. بنابراین، کشتن جنین انسانی نادرست است. در مقابل برخی از فیلسوفان اخلاق از جمله خانم مری آن وارن که آثار ایشان مورد توجه بسیاری از فیلسوفان است، استدلال بالقوگی را برای دفاع از حق حیات جنین کارآمد نمیداند و آن را به دلایل مختلفی رد میکند. در این مقاله به بررسی و نقد دیدگاه وارن علیه استدلال از طریق بالقوگی بر نادرستی سقط جنین میپردازیم.
مقاله بررسي نظريهي ارسطو و ابنسينا در باب نفس و نسبت آن با بدن | WORD
ی نفس و نسبت آن با بدن است. ارسطو و ابنسینا؛ دو فیلسوف مشائی، با دو نگرش خاص به این مسأله نگریستند. ارسطو نفس را در ترکیب اتحادی با بدن در نظرگرفت که با از بین رفتن بدن، نفس نیز از بین میرود. اما ابنسینا با مبانی دینی خودش، نفس را به عنوان جوهری مستقل از بدن مطرح کرد که بدون بدن نیز میتواند به حیات خودش ادامه دهد. در این جستار تلاش شده است تا به بررسی دو رویکرد فیلسوف مشائی از دو حوزه متفاوت؛ یعنی ارسطو و ابن سینا، به این مسأله پرداخته شود.
مقاله بدن و ربط آن با افعال انساني از منظر ملاصدرا | WORD
نی افعالی هستند که بدن طبیعی فاعل آنها محسوب میشوند که با توجه به مراتب تشکیکی نفس، نفس نیز فاعل بعید آنها به حساب میآید. افعال نفسانی نیز افعالی هستند که نفس حیوانی یا همان بدن مثالی فاعل آنهاست. اما در این میان نقش بدن مثالی در صدور افعال مهم است و در واقع رابطهی افعال با بدن مثالی، از نقش بدن در صدور افعال حکایت دارد. در واقع بر اساس تفکر صدرایی بدن در فرآیند صدور افعال دوشادوش نفس در شکلگیری افعال و پیشبرد انسان به کمالات و سعادت نقش دارد.